گفتگو با مادر، خواهران و همرزم شهید اهل تسنن مدافع حرم ایرانی + عکس
مادر، خواهران و همرزم دومین شهید اهل تسنن مدافع حرم در بوکان عنوان کردند: شهادت در راه انقلاب، اسلام و اهل بیت پیامبر اسلام بزرگترین آرزوی شهید شجاعی بود
به گزارش ـ مدافعان حرم ـ سخن گفتن از شهید و شهادت آنقدر سخت ولی شیرین است که هر چه می گویی دلت سیر نمی شود، آن هم هنگامی که نام شهدای مدافع حرم در میان باشد همان های که برای دفاع از اسلام و اهل بیت پیامبر(ص) جان و مال خود را نثار کردند تا گزندی به اسلام نرسد.
وقتی با خانواده و همرزمان شهدای مدافع حرم هم کلام می شوی سخنانشان در باره شهید آنقدر دوست داشتی و شیرین است که گذر زمان برایت معنی پیدا نمی کند و دل و جانت همه گوش می شود برای شنیدن خاطره ای یا کلامی هر چند کوتاه از مردانی بزرگ که در راه حفظ اسلام خون خود را نثار کردند.
هنوز چند روز از تشییع پیکر پاک دومین شهید اهل تسنن مدافع حرم غرب کشور "اسماعیل شجاعی"در بوکان نمی گذرد که اشتیاق روبه رو شدن با خانواده و همرزمان این شهید بزرگوار من را به دیدار این بزرگان می کشاند تا به جواب تمام سوالهایی که در ذهن دارم برسم.
مادر و خواهران شهید اسماعیل شجاعی به همراه همرزم شهید در خانه برادر شهید بزرگوار پذیرای من بودند و با چشمانی اشک بار از فراق یار و یاور خود سخن به میان آوردند.
مادر این شهید والامقام اولین نفری است که با من هم کلام می شود و با زبان شیرین کوردی می گوید، پسرم رفت تا به همه بگوید در این دیار هنوز شیرمردان بزرگی هستند که تا میبینند اسلام و قران در خطر است حاضرند خون خود را نثار کنند و نزارند هیچ گونه هتاکی و جسارتی به اسلام و اهل بیت پیامبر شود.
وی که بغض سنگینی گلویش را گرفته بود ادامه می دهد: اسماعیل از همان کودکی عاشق اسلام و انقلاب بود و هیچ گاه نگذاشت کسی از دستش ناراحت شود و هیچ وقت توان دیدن ناراحتی کسی را نیز نداشت.
این مادر بزرگوار ادامه می دهد: برای من افتخار بسیار بزرگی است که فرزندم در راه انقلاب و اسلام به شهادت رسیده است.
وی عنوان می کند: از وقتی دشمنان اسلام در سوریه دست به کشتار مردم بی گناه زدند اسماعیل خیلی بی قراری می کرد و برای من از بدبختی های مردم سوریه می گفت.
این مادر فداکار که فرزندش را در راه اسلام و حریم اهل بیت تقدیم انقلاب و رهبری کرده است ادامه می دهد: حرف شهید در روزهای آخرش در خانه این بود که «باید برم.» زیرا اسلام مرز ندارد و اکنون مسلمان سوریه نیاز به یاری ما دارند که از آنان در برابر متجاوزان دفاع کنیم.
فاطمه رحیمی که دیگه توان حرف زدن ندارد در پایان می گوید هرچه داریم و نداریم فدای انقلاب و رهبری باد.
خواهران این شهید بزرگوار نیز شهادت برادرشان را در راه اسلام و اهل بیت افتخار می دانند و می گویند: به خود می بالیم که خواهران چنین برادری هستیم.
آنان ادامه می دهند: شهید شجاعی خیلی دوست داشت به سوریه برود تا از مردم مظلوم سوریه و حرم حضرت زینب(س) در برابر کفار دفاع کند و در آخر نیز به آرزوی خود رسید.
استیفا خانم خواهر بزرگ شهید عنوان می کند: بعضی از کوته فکران فکر می کنند مدافعان حرم برای مسائل مادی راهی سوریه می شوند ولی واقعا مسائل مادی برای اشخاصی مثل برادر شهیدم ارزشی نداشت زیرا وی به تمام معنا بسیجی انقلاب و اسلام بود وضعیت زندگیش نیز این مهم را به اثبات می رساند.
وی ادامه می دهد: اسماعیل راه خوشبختی را که همانا دفاع از اسلام و مظلومان بود خوب شناخته بود و در نهایت نیز در این راه به آرزوی همیشگیش که شهادت بود رسید.
استیفا خانم می افزاید: اسماعیل آن قدر برای دفاع از ناموس پیامبر محکم بود که هیچ کدام از اعضای خانواده نمی توانستم در برابر اراده وی نه بگویم.
وی ادامه می دهد: چه هدفی از این بالاتر که در راه اسلام و اهل بیت پیامبر شهید شد که برادرم با لبیک گفتن به ندای اسلام و رهبری در این راه خون خود را نثار کرد و به درجه رفیع شهادت رسید.
خواهر شهید شجاعی در پایان با تشکر از آحاد مردم بوکان برای حضور باشکوه در تشییع شهید شجاعی گفت: غم از دست دادن شهید شجاعی تنها برای ما نبود بلکه برای تمام مردم ایران بود زیرا وی برای حفظ اسلام و همچنین امنیت و آرامش این کشور دور از خانه و کاشانه خود به شهادت رسید تا امنیتی پایدار را برای کشور عزیزمان به ارمغان آورد.
وی خاطر نشان کرد: واقعا مردم بوکان نیز در تشییع جنازه ش نشان داند که همیشه خادم کسانی هستند که برای حفظ انقلاب خون خود را نثار می کنند.
همرزم شهید شجاعی نیز در این گفتگو گفت: بنده ده سال است که با شهید شجاعی از نزدیک آشنایی دارم و می توانم به یقین بگویم ایشان به معنای واقعی یک بسیجی و عاشق نظام و انقلاب بود.
وی افزود: شهید شجاعی و دیگر یارانش برای حفظ قران و اسلام و همچنین ناموس پیامبر هزاران کیلومتر راه را پیمودند تا در برابر سخیف ترین انسانهای جهان بایستند تا از اسلام ناب محمدی دفاع کنند.
این همرزم شهید ادامه می دهد: شهید شجاعی هم می جنگید هم به مردم مظلوم سوریه کمک می کرد و به ما نیز روحیه می داد و می گفت که پیروزی اسلام نزدیک است.
وی عنوان کرد: شهید شجاعی همیشه می گفت: اگر کسی در هر جای جهان بخواهد به اسلام و انقلاب ضربه وارد کند ما بایستی به عنوان سربازان امام خامنه ای همانند یک صد محکم در برابرشان بایستیم و تا آخرین قطره خون مبارزه کنیم. شهید شجاعی خستگی نمی شناخت و همین ویژگی اش باعث شده بود که همیشه به عنوان نفر اول در خط مقدم حضور داشته باشد .
وی خاطر نشان می کند: مدیریت و فعالیت های شهید شجاعی مشخصه بارزی بود که او را به عنوان یک بسیجی واقعی از دیگران متمایز کرده بود.
این مدافع حرم ادامه می دهد: شهید شجاعی از گروه های تکفیری هیچ ترسی نداشت و با شجاعت تمام وارد چنین کارزاری با دشمنان اسلام در سوریه شد.
همرزم شهید با نگاهی تامل برانگیز به تمثال شهید شجاعی می افزاید: اینکه مستقیماً ساعت ها زیر بارانی از آتش قرار بگیری دل می خواهد،که به عینه همه یاران شهید شجاعی این مهم را در وی دیده بودند.
وی تصریح می کند: اگر شهید شجاعی ها می خواستند به خودشان ترس راه بدهند که خانه و خانواده و فرزندان و عزیزانشان را ترک نمی کردند و در میدان نبرد آن هم با گروه های که بوی از انسانیت نبرنده اند حاضر شوند.
همرزم شهید در ادامه از حال و هوای شهید شجاعی قبل از شهادت سخن گفت و عنوان کرد: چند روز قبل از شهادت چهره اسماعیل واقعا آسمانی بود، و اصلا انگار توی این دنیا حضور نداشت.
این چند روز اخر فقط می خندید و می گفت: تنها آرزویم این است که در راه اسلام و انقلاب شهید شوم و در نهایت نیز به آرزویش رسید.